به گزارش سرویس علمی-فرهنگی خبرگزاری حوزه، آیتالله گرامی در ادامه شرح دعای روزهای ماه مبارک رمضان، در شرح دعای روز دوازدهم آورده است:
اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِين « إقبالالأعمال ص : 142»
اى خدا، در اين روز مرا به زيور ستر و عفت نفس آراسته کن، به جامهی قناعت و كفاف بپوشان، به كار عدل و انصاف بدار و از هر چه ترسانم مرا ايمن ساز، به نگهبانى خود، اى نگهدار و عصمت بخش خدا ترسان عالم.
اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ
خدايا، در ماه رمضان مرا با دو چيز زينت ده؛ يكي: ستر و ديگري؛ عفاف؛ "ستر" يعني؛ عیبهای من پوشیده باشد و یا اینکه علاوهبر این، عیبهای دیگران را هم، من بپوشانم، اگر عیبهای دیگران را بپوشانم، خدا نیز که ستار العیوب است، عیوب مرا خواهد پوشاند.
"عفاف" پاکی باطنی خود شخص است، اما «ستر»، پوشش بر اشکالات و عیب هاست؛ خدایا مرا با عفاف زینت بخش تا عیوبی نداشته باشم و اگر هم عیبهایی دارم پوشیده باشد.
وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ
خدايا؛ مرا در پوشش خودت قرار ده، با پوشش قناعت و کفاف ؛ چون بسیاری از گناهان از طمع بوجود میآید و تعرض به حقوق دیگران، همه از طمع ناشی میشود. در حديثى از پيامبر(ص) مىخوانيم:
«القَنَاعَةُ مَالٌ لَايَنْفَدُ؛ قناعت سرمايهاى فناناپذير است؛ بحار الانوار، ج 74، ص 289».
و در كلمات قصار نهج البلاغه مىخوانيم:
«لَا كَنْزَ أغْنَى مِنَ القَنَاعَةِ؛ هيچ گنجى پرمايهتر از قناعت نيست؛ نهج البلاغه، حكمت 371».
و «كَفَا بِالقَنَاعَةِ مِلْكاً؛ قناعت ملك مهّمى است؛ نهج البلاغه، حكمت 229».
تفاوت قناعت و ولع
«قناعت»، نقطه مقابل «حرص و ولع» است كه مفهوم آن را به قرينه مقابلش مىتوان شناخت. «حرص»، يك نوع تضادّ ميان روح و جسم از نظر اشباع نيازهاى مادّى است، و «حريص»، به كسى مىگويند كه به اندازه كافى جسم او در برابر نيازهاى مادّى اشباع شده، اما روح او همچنان فقير و گرسنه است، پس بدون دليل، در پى ثروتاندوزى بيشتر، انحصارطلبى احمقانهتر، و حتّى در پى غصب سهم و حقّ ديگران است.
حريص گاهى چنان به مرحلههای بحرانى حرص مىرسد كه در اين راه، تمام خواب، استراحت و حتّى اخلاق و ايمان خود را از دست مىدهد تا درآمد مادّى بيشترى از هر طريق كه ميسّر شود، به دست آورد و سرانجام به موجودى ناتوان و بىاراده، كه همه چيز خود را از دست داده، تبديل شود، در حالى كه وی هنوز از نظر روحى اشباع نشده است، زيرا، آن چه را يافته است، از نظر اشباع روحى، سرابى بيش نبوده است.
ولى «قانع»، كسى است كه در ميان جسم و روح او هماهنگى برقرار شده، و هنگامى كه به مقدار كفايت و نياز بيابد، روح و جسم او اشباع مىگردد، پس بىجهت حرص نمىزند و به حقوق كسى تجاوز نمىكند. در حقيقت «قناعت»، يك نوع بىنيازى روحى و برخوردارى از سرمايه اعتماد به نفس و قدرتهاى اخلاقى است.
وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ
خدايا؛ مرا اهل عدل و انصاف قرار ده؛ قانون عدل و انصاف یکی از قواعد فقهی میباشد که روایات ما هم بر آن تاکید دارند. «عدل»، همان قانونى است كه تمام نظام هستى بر محور آن مىگردد. و به معنى واقعى كلمه، آن است كه هر چيزى در جاى خود باشد؛ بنابراين، هرگونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد تجاوز به حقوق ديگران، بر خلاف اصل «عدل» است.
وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ
خدايا؛ از هرچيزي كه از آن ميترسم در امانم بدار؛ در دنیا حوادث طبیعی فراوانی هستند مثل؛ زلزله ها؛ و بلایایی زمینی؛ در قیامت نیز که «فزع اکبر» است و خلق اولین و آخرین هستند نیز، بلایایی فراوانی است که از خدا می خواهیم ما را از آن بلایا هم محفوظ دارد.
بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِين
به عصمت خودت؛ به حفظ خودت ؛ به نگهباني خودت قسم كه مرا از امور مورد ترس نگهداري كن و دعاهاي امروز را در حق من مستجاب كن.